محل تبلیغات شما
داره تو مشت باد می لرزه

برگ زردی که از خودش سیره

میخواد از رو درخت فرار کنه

از خودش از خداش دلگیره

شاخه ها جای خوب و امنی نیست

نمی تونه روشون حساب کنه

وقتی یک روز سرد می تونه

خیلی راحت اونو جواب کنه

تو دلش غصه های بی حده

از خدا ، از درخت و آدم ها

وقتی از دست باد می افته

زیر پاهای سخت آدم ها

رو تن جاده جون میده

با چشایی که از غمش خیسه

داره با خون زرد و بی رنگش

روی سنگفرش کوچه می نویسه :

شاخه ها جای خوب و امنی نیست

هرچقد خوبه آخرش درده

زندگی با تموم زیباییش

هرچقد سبزه آخرش زرده



شاخه ها جای خوب و امنی نیست...

ها ,جای ,امنی ,آخرش ,آدم ,بی ,خوب و ,جای خوب ,ها جای ,و امنی ,شاخه ها

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

Αθηνά